باران جونم باران جونم، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

باران دل انگیز زندگیمون

دوروزه که دختر مامان خودش مستقل یه قدم راه میره !!!

سلام عزیز مامان .  خوشگل مامان دوروزه که  میتونه قدم  برداره خودش. یکیشو که خودم با چشم خودم دیدم. دیشب خونه بابا بزرگت بود که به صورت خود جوش وقتی رفتین سمت میز تلوزیون  با کمک  تلوریونی وایسادی   ولی دیگه ول کردی دستتاتونو خودتون یه قدم گام برداشتی. همون لحظه من از خوشحالی داشتم بال درمیآوردم سریع به بابایی گفتم باران یه قدم خودش رفت. چه حالی داشتم . خدایا شکرت
30 مرداد 1394

باران عزیز روزت مبارک

 سلام خوشمل مامان . روز نازدونه من مبارک باشه . امروز روز دختره.  دخترم همه چی منه. خیلی ناراحتم که سرما خوردم و حالم خیلی بده  و نمیتونم برم بیرون واسه شما گل بانوم کادو بخرم.  ان شاء اله سر یه فرصت مناسب بتونم  جبران کنم واستون. دخترم با اون قلب  پاکت و با اون دستای کوچولوت واسه مامانت دعا کن دعای تو در حقم   اگه خدا بخواد برآورده میشه.مایه افتخار منی دخترم
25 مرداد 1394

باران جونم امروز وارد یازده ماهگی شده

سلام عزیز دل مامانی امروز بالاخره از ده ماهگی دل کندید و وارد یازده ماهگی شدین. مبارکتون باشه مامامی. اون ماه مصادف بود با پیشرفت های بزرگ برای شما  از جمله ایستادن با کمک مبل ها و تند تند چهار دست و پا  رفتن.  ولی قطره دادن به شما یه مکافاتی شده واسه خودش. قبلنا شما رو تو بغلم درازکش میکردم و قطره رو میریختم تو حلقتون. البته بعد شش ماهگی دهنتون رو سفت میکردین  ولی من یهویی که شم  ولی بعدش میوفتادی به گریه  که یهو دهنتون باز میشد  و قطره چکون  رو تو حلقتون میزاشتم  ولی الان دیگه نمیشه. نیروی بدنی تون بزنم به تخته زیاد شده و   با دستتون محکم به دستم میزنی یا آن چنان حرکتی میکنین که قطره چکون ا...
2 مرداد 1394

گلم نزدیک 10 ماهگی

سلام خوشگل مامان ببخشید که وقت نمیکنم تند تند بهتون سر بزنم. امروز   نه ماه و بیست و نه روزتونه خوشگلم.  استیرکای نی نی وبلاگ واسه گوشی من  قاطی کرده. دنبال اینم که براتون صندلی غذا بخرم. . در بدر دنبالشم. میخوام خوشگلم راحت غذاشو بخوره. بابایی براتون سرلاک گندوم و میوه گرفته. البته من ماه پیش سرلاک گندم و خرما گرفتم. این بار برای تنوع عوضش کردم که اتفاقا مزش هم خیلی خوبه. من براتون یک روز در میون سرلاک +زرده تخم مرغ رنده شده میدم باهم قاطی.امیدوارم ویتامین ها کامل به بدنتون برسه.امروز بهتون لوبیا ملو دادم . بابایی خیلی از لوبیا پلوم تعریف کرد.دیروز  کته و ماهیچه دادم بهتون. سوپ هم که قبلنا بیشتر میدرستیدم. . خواستم بگم ا...
30 تير 1394

مرواریداتون مبارک گل گل خانم

سلام زیبای من همه چی تمومم عزیزکم الان که دارم تایپ میکنم شمکا منو گرفتی و وایسادی هزار ماشالا   به سیم کامپوتر و مودم اصلا رحم نداری همش ترسم از اینه که وسط تایپ کردن یه وقت اینترنمت و کامپوتر همه قطع شن حالا خداروشکر تا الان زورت نرسیده مامان خیلی شیطون شدی امروز زدی ظرف کشک رو شکوندی یه دفعه تو مطبخ که بودی در کابینت رو باز کردی اولین چیزی که برداشتی شیشه کشک بود خلاصه شکوندیش منم مجبور شدم خالیش کنم  باید برم سراغ اصل مطلب ولی شما منو گرفتی هی یه نگاه به من میکنی یه نگاه به مانتیتور حتما با خودتون میگین مامانی چیکار میکنه چرا هی میکوبه دکمهارو الانم هی میوفتین دوباره بلند میشین اگه بزارین من تایپم رو کامل کنم &...
15 تير 1394

باران جونی همه چی رو نگه میداره میایسته!

سلام گوگولی مگولی مامان دخترم دیگه زیاد پیشرفت کرده. همه چیرو دوست داره بگیره بلند شه ازجمله میز میزبان مبل رخت آویز لباس ماهم اگه در حالت ایستاده باشیم میای پای ما رو میگیری تا پا شی  دیشب  داشتم سحر آماده میکردم واسه بابا جونت که شما در حال گریه کردن بودی منم تا بیام بهتون شیر بدم خودت پاشدی به حالت چهار دست وپا منم خلاصه شمارو آوردم سر سفره سحر و یه عکس یادگاری ازتون گرفتم بعدش شما مبل رو گرفتی و بلند شدی از اونم عکس گرفتم    احساس میکنم کمرتون سفت تر شده البته اینو بگم که اولین بار شما ساعت 11 پنج شنبه 4 تیر پای خاله مریم رو گرفتین و برای اولین بار وایسادین البته قبلا تلاش میکردین برای وایسادن ولی نمی...
10 تير 1394

دخترم 10 کیلویی شد بگوووووووووووووو ماشاشالااااااااااااااا + 9 ماهگی مبارک گل دخترم

سلام دخملکم   دیروز بردمتون مرکز بهداشت برای قد و وزن   خیلی رشد وزنی چشم گیری نداشتی فک کنم 200 گرم قدتون هم شده بود 72   اصلا مامان تو بیرون که بغلتون کردم اصلا سیر نمیشدی همه جارو با کنجکاوی نگاه میکردین  دخترم امروز دیگه وارد 10 ماه شدی بزرگ شدنت مبارک  مامان چند روزیه حوصله نداشت باهات بازی کنه حالا تصمیم گرفته از امروز دوباره باهاتون بازی کنه عسلک مامانی الان که دارم این مطلب رو واس خانمم مینویسم سحره و  بابایی مشغول سحر خوردن و من هم مشغول تایپ کردن ...
1 تير 1394

مادمازل مامان اولین قدم ها رو با حالت چهار دست و پا رفت!!

سلام خاتون من مامان دقیقا شنبه 22 خرداد 94 اولین چهار دست و پا رفتنت بود ، چهار دست و پا رفتنت مبارکه اوفولوی مامان و بابا با چشای خودم دیدم البته دو قدم فقط نه بیشتر البته از اون روز بعدش  دیگه هر روز قدمهای بیشتری  برداشتی مثلا دیروز وسط سفره رژه میرفتی خودمم تعجب میکردم   تو این ماه این حسابی دس دسی کردی باهاتون دالی میکنم.تاب بازی میکنیم میبرمتون بالا بالا بعد یهویی ولت میکنم با آهنگ  رها میشی تو راهرو نمیدونم حس رها شدن بهتون دست میده یا نه ولی هرچی هست حس خوبی داری که یک دفعه قیافت حالت هیجانی و سرمست میشه فدای این حالتات  برات تاب تاب عباسی میخونم. عمو زنجیر باف و یه توپ دارم قلقلیه و ترانه ...
26 خرداد 1394

تاج سر نه و نیم ماه ی من!!!!

سلام عسلم امروز  دقیقا  نه و نیم ماهته گلکم هر روز داری بزرگ تر میشی مامانم  و من دلتنگ تر نسبت به قبل خیلی دلم واسه نوزادیت تنگ میشه کاش میتونستم مثل نوار کاست به قبل برگردمو و یه مروری میکردم ولی خب خدارو صد هزار مرتببه شکر میکنم  که ماشالا تا اینجا رو به سلامتی طی کردی و منم تو این دوران همش لذت بردم بچه بدی نبودی اصلا   تعریف الکی نمیکنم واقعا ماهی  اینئ  همه میگن: باران بچه خوبیه ذاتش خوبه . منم همش تایید میکنم   از وقتی رفتی تو نه ماهگی، قشتگ چهار دست و پا میشی. ولی هنوز نمیتونی حرکت کنی ولی خداییش خیلی تقلا میکنی واسه رفتن   چند روزه من رو میگی میخوای بلند بشی به ام...
16 خرداد 1394