باران جونم باران جونم، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

باران دل انگیز زندگیمون

تا امروز که طبق وبلاگت 4ماه و 19 روز داری چه شیطنت هایی میکنی!!

سلام باران خانمی عزیزتر از وجودم ماشالا هرچی میاد شیطون تر و بامزه تر میشه بدنت هم دیگه اون شل و ولی سابق رو نداره ولی هنوز شلی بدنت سفت نشده کمر نداری هنوزم نمیتونی بشینی کافیه چند لحظه به یه جا تکیه بدی سریع میافتی مامانی. من همش هواتو دارم  بعضی وقثتا ایستاده رو پات نگهت میدارم کلی ذوق میکنی بیشتر وقتا صبحا دمرت میکنم  الانا طاقتت بیشتر شده بیشتر تو این حالت میمونی ولی خسته که بشی جیغت درمیاد همهجارو با کنجکاوی نگاه میکنی بیشتر هم اون بوفه و گل نزدیک میز ناهارخوری رو دوست داری ببرمت پیششون خیره میشی بهشون.    گاهی وقتا وقتی میزارم رو زمین . یه جوری به کمرت فشار میاری که سرت بیاد بالا. اصلا میخوای پاشی تو کیری...
20 بهمن 1393

چهارماه و نیم شدنت مبارک!!!

سلام کوچولوی دوست داشتنی مامان دختر عزیزم امروز امروز چهار ماه و نیمت شده. امروز صبح که بیدار شدی یه قلت کوچولو زدی بعدش هم دمر شدی فرشته کوچولوی مامان البته چند وقت پیش هم قلت زده بودی ولی این دفعه توجهم رو بیشتر جلب کردی گل دخترم هر روز داری بزرگ تر میشی و خانم تر مامان یادش بخیر اون موقع ها  همون اوایل که به دنیا اومدی زیاد بلد نبودی شیر بخوری تموم نوک سینمو زخم کردی خیلی دوستت داشتم خیلی درد کشیدم همش آه میکشیدم ولی حاضر بودم با همون درد بهت شیر بدم .  قطره چشمی ویتامین Ad میزدم .دل نداشتم برات البته هنوزم ندارم حالا دیگه حرفه ای شیر میخوری ماشالا ماشالا هزار ماشالا  یادش بخیر اون موقع ها که 1 ماهه ه...
16 بهمن 1393

ماجرای کلاه حموم

              باران مامان امروز  وقتی خواب بودی شیر بالا آوردی و من مجبور شدم سر شما رو بشورم  تازه قبلش شما رو برده بودم حموم نمیدونم چرا هروقت شمارو میبرم حموم بعدش یا شما پوشکتو بد جور خرای ب میکنی به طوری که کل لباسات کثیف میشه یا شیر بالا میاری این کلاه خودمه که سر باران طلا کردم                                                 &n...
14 بهمن 1393