دخترم وارد 8 ماهگی شد
سلام علیکم به گل دخترم شاخه نباتم امروز 2 اردیبهشته و هم اکنون شما روی تختتون مشغول جیغ کشیدن هستی البته ازین جیغ های لوس لوسی نه جیغ واقعی آویزون موزیکال هم بالای سرتون مشغول آهنگ پخش کردنه و شما نشته روی تخت تشریف دارین هوا ابری و به شدت دلگیر و من به شدت خوابالود شما دیگه مثل قبل تا ساعت ده ونیم یازده نمیخوابی معلومه که بزرگتر شدی شیطون تر هم شدی هشیارتر از قبل
هر لحظه مشغول سپاسگذاری از خدا هستم به خاطر وجود مبارک شما فرشته وجودی من
ای خدا که این لحاظ خیلی شیرینه با وجود این همه خستگی ولی حاظر نیستم به زمان قبل از شما برگردم عزیز دلم فک میکنم دندونتون خیلی اذیتتون میکنه چون همچین بعضی چیزا رو گاز میگیرین که آدم دلش کباب میشه دیروز تو حریره بادومتون سیب و موز رنده کردم ولی احساس میکنم به خاطر همون یبوست گرفتین دیشب هم براتون برای اولین بار پوره درست کردم که خوشم نیومد البتهیه خو.رده دادم شما خوردین
دیروز شما دهنتون رو باز نمیکردی غذا بخوری منم اتل متل توتوله رو میخوندم و شما میخندیدین که خود به خود دهنتونو باز میکردین منم سریع غذا رو میریختم تو دهنتتون امروز هم همین کار رو کردم چاره ای نبود عزیز دلم
بعد از ظهر پوره درست کردم البته بیشر به سوپ شباهت داشت تا پوره ولی فقط سیب زمینی و هویج و گوشت و آخر سر چند تا پر جعفری ریختم خیلی هم خوشمزه شد
مامان جون قطره آهنتون خیلی بد مزست میدونم از 5 ماهگی دکترتون گفته بهتون بدم اونم چاره ای ندارم
اولین باری که دخترم به باغ بابا بزرگش رفت
بدون شرح
دخترم در دوقدمی امام رضا
دختر در بغل بابا جونی
دخترم عاشق مهرو تسبیح
باران برای اولین بار شکمشو بالا نگه داشت ماشالا دستاش جون گرفتن
مرحله بعدی که دخترم زود خسته میشه
باران برای اولین باران تونست پستونک بخوره بدون اینکه از دهنش بیوفته قبلنا مجبور بودم همش بشورمش از بس که میافتاد پایین
دخترم ما عاشق مواهای تن بابایشه باران در حال کندن موهای دست بابایی
باران تو باغچه مامانی
تو سفر رفت به خونه مالمان بزرگ اینا شما عاشق عینک خاله جون شدی و همش تو دهنتون بود خلاصه با یه ترفندی ازتون گرفتیم