تا امروز که طبق وبلاگت 4ماه و 19 روز داری چه شیطنت هایی میکنی!!
سلام باران خانمی عزیزتر از وجودم ماشالا هرچی میاد شیطون تر و بامزه تر میشه بدنت هم دیگه اون شل و ولی سابق رو نداره ولی هنوز شلی بدنت سفت نشده کمر نداری هنوزم نمیتونی بشینی کافیه چند لحظه به یه جا تکیه بدی سریع میافتی مامانی. من همش هواتو دارم بعضی وقثتا ایستاده رو پات نگهت میدارم کلی ذوق میکنی بیشتر وقتا صبحا دمرت میکنم الانا طاقتت بیشتر شده بیشتر تو این حالت میمونی ولی خسته که بشی جیغت درمیادهمهجارو با کنجکاوی نگاه میکنی بیشتر هم اون بوفه و گل نزدیک میز ناهارخوری رو دوست داری ببرمت پیششون خیره میشی بهشون.
گاهی وقتا وقتی میزارم رو زمین . یه جوری به کمرت فشار میاری که سرت بیاد بالا. اصلا میخوای پاشی تو کیری هم همش خودتو میکشی بالا اصلا دیگه جرات ندارم تو کریر تنها ولت کنم همش بایدچکت کنم مامان اون روز هیچ وقت یادم نمیره که من داشتم ظرفارو میشستم شماهم تو کریر پشت سرم بودی. دیدم هی ناله میکنی فک کردم به خاطر اینه که بغل میخوای داری گریه میکنینگو انقد ورجه ورجه کرده بودی که از کریر او.مده بودی پایین فقط سرت تو کریر بود بقیه بدنت رو سرامیکخدا رحم کرده بود
تا 3 ماهگی شبا از خواب نمیشدی یکسره از ساعت 12 یا 1 که میخوابیدی تا ساعت 6 صبح بیدار میشدی شیر میخواستی. ولی از اون به بعد دیگه نصف شب پامیشی شیر میخوای خب دیگه بزرگ تر شده بودی البته ناگفته نماند که منم تورو چشم زده بودم هی میگفتم دختر من شبا یکسره میخوابه به به عجب دختر خانمی ما داریم
الانا دیگه موهای سر من و موی تن بابایی رو میکشی به عبارتی میکنی که همش موهام یه دسته مو تو دستت میمونهبماند از دردش
انقد علاقه مند به اون آویز موزیکالت هستی که خدا داندمعلوم نیس این عروسکای آویز موزیکالت چی دارن که میتونن ساعتها توجهت رو جلب کنن اون موقعها جیغ میکشی با قهقهه یعنی ول کن نیستی تو عالم خودتی. بعضی وقتا پات رو هم از نرده ها میاری بیرونبعد که خسته میشی یه دفعه فریاد میزنی که منو بیار بیرون
کنجکاوی از وقتی توجهت به اطراف جلب شد بوف رو خیلی نگاه میکردیبابایی میگفت باران داره وسیله های توی بوفه رو نشون میکنه واسه روز مبادا یعنی باران از وقتی بتونه راه بره اولین چیزی که بشکونه دکوری های توی بوفه اس کنجکاوی ات خیلی جالبه عاشق اون کتابای کتابخونه هم هستی یعنی اگر ببرمت سمتش خیره میشی بهشون اینارو هم احتمالا داری نشون میکنی در آینده پارشون کنی راستی به نقش و نگار پارچه ها هم دقت میکنتی فک کنم باهاشون ارتباط برقرار میکنی با تشکت با تیشرت تن من
مامانی جیغات هر روز داره گوش خراش تر میشه.
ناخنات که لااقل هفته ای یک بار باید کوتاهشون کنم وگرنه تن من وتو بابایی حسابی خراشیده میشه موندم تو این ناخنای تیز شما گل خانم مصیبتی دارم سر این ناخن گرفت شما . حتما هم باید خواب باشی تازه باید مواظب باشم گوش رو نگیره
الانا کمتر پی پی میکنی تا 3 ماهگی خیلی پی پی داشتی الان کم شد پوشک هم گاهی دوبار فقط برات میبندم
همه چی رو هم میخوای بخوری به خالله جور هم رحم نکردی دختر شیطون من بعضی وقتا با دهنت که مز مزه کردی یه جوری میشه قیافتمثل اینکه از مزش خوشت نمیاد اسباب بازی و پارچه نایلون زیر اندازت صورت مامانی. آماده خوردن همه چی هستی. عروسکم بهت زیاد نمیدم چجون میبری سمت دهنت میبینی نمیشه بخوری هوم هوم که میکنی مینزنی زیر گریه.
من عاشق اون خیره شدنتم وقتی یک دفعه سرتو برمیگردونی تو چشام زل مینی تا من نخندم توام نمیخندی مات و مبهوت منو نگاه میکنی الهی دختر نازم فدات شم یا موقع شیر خوردن بعضی وقتا وسطش ول میکنی شروع میکنی به کنجکاوی اطرافت یا داری آواز میخونی منم هی میگم مامان شیرتو بخور