باران جونم باران جونم، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه سن داره

باران دل انگیز زندگیمون

تا امروز که طبق وبلاگت 4ماه و 19 روز داری چه شیطنت هایی میکنی!!

1393/11/20 19:21
131 بازدید
اشتراک گذاری

سلام باران خانمی عزیزتر از وجودمبوس ماشالا هرچی میاد شیطون تر و بامزه تر میشه بدنت هم دیگه اون شل و ولی سابق رو ندارهچشمک ولی هنوز شلی بدنت سفت نشده کمر نداری هنوزم نمیتونی بشینی کافیه چند لحظه به یه جا تکیه بدی سریع میافتی مامانی. من همش هواتو دارم  بعضی وقثتا ایستاده رو پات نگهت میدارم کلی ذوق میکنی بغل بیشتر وقتا صبحا دمرت میکنم  الانا طاقتت بیشتر شده بیشتر تو این حالت میمونی ولی خسته که بشی جیغت درمیادخندونکهمهجارو با کنجکاوی نگاه میکنی بیشتر هم اون بوفه و گل نزدیک میز ناهارخوری رو دوست داری ببرمت پیششون خیره میشی بهشون.

 

 گاهی وقتا وقتی میزارم رو زمین . یه جوری به کمرت فشار میاری که سرت بیاد بالا. اصلا میخوای پاشی تو کیری هم همش خودتو میکشی بالاتعجب اصلا دیگه جرات ندارم تو کریر تنها ولت کنممتفکر همش بایدچکت کنم مامان اون روز هیچ وقت یادم نمیره که من داشتم ظرفارو میشستم شماهم تو کریر پشت سرم بودی. دیدم هی ناله میکنی فک کردم به خاطر اینه که بغل میخوای داری گریه میکنیغمگیننگو  انقد ورجه ورجه کرده بودی که از کریر او.مده بودی پایین خطافقط سرت تو کریر بود بقیه بدنت رو سرامیکدلخورخدا رحم کرده بودتعجب

تا 3 ماهگی شبا از خواب نمیشدی یکسره از ساعت 12 یا 1 که میخوابیدی تا ساعت 6 صبح بیدار میشدی شیر میخواستی. ولی از اون به بعد دیگه نصف شب پامیشی شیر میخوایبغل خب دیگه بزرگ تر شده بودیمحبتفرشته البته ناگفته نماند که منم تورو چشم زده بودم هی میگفتم دختر من شبا یکسره میخوابه به به عجب دختر خانمی ما داریمقه قهه

الانا دیگه موهای سر من و موی تن  بابایی رو میکشی به عبارتی میکنیقه قهه که همش  موهام  یه دسته مو تو دستت میمونهغمگینبماند از دردشگیج

انقد علاقه مند به اون آویز موزیکالت هستی که خدا داندخندهمعلوم نیس این عروسکای آویز موزیکالت چی دارن که میتونن ساعتها توجهت رو جلب کننخندونک اون موقعها جیغ میکشی  با قهقههقه قهه یعنی ول کن نیستی تو عالم خودتی.  بعضی وقتا پات رو هم از نرده ها میاری بیرونزبانبعد که خسته میشی یه دفعه فریاد میزنی که منو بیار بیرونخندونک

 کنجکاوی از  وقتی توجهت به اطراف جلب شد بوف رو خیلی نگاه میکردیچشمکبابایی میگفت  باران داره وسیله های توی بوفه رو نشون میکنه واسه روز مباداقه قهه یعنی باران از وقتی  بتونه راه بره اولین چیزی که بشکونه دکوری های توی بوفه اسخنده کنجکاوی ات خیلی جالبه عاشق اون کتابای کتابخونه هم هستی یعنی اگر ببرمت سمتش خیره میشی بهشونخندونک اینارو هم احتمالا داری نشون میکنی  در آینده پارشون کنیقه قهه راستی  به نقش و نگار پارچه ها هم دقت میکنتی فک کنم باهاشون ارتباط برقرار میکنی با تشکتخنده با تیشرت تن منقه قهه

 مامانی جیغات هر روز داره گوش خراش تر میشهبغل.

 ناخنات که لااقل هفته ای یک بار باید کوتاهشون کنم وگرنه تن  من  وتو بابایی حسابی خراشیده میشهخندونک موندم تو این ناخنای تیز شما گل خانمتعجب مصیبتی دارم سر این ناخن گرفت شما . حتما هم باید خواب باشی تازه باید مواظب باشم گوش رو نگیرهترسو

 الانا کمتر پی پی میکنی  تا 3 ماهگی خیلی پی پی داشتی الان کم شد آرامراضیپوشک هم گاهی دوبار فقط برات میبندمتعجب

 همه چی رو هم میخوای بخوری به خالله جور هم رحم نکردی دختر شیطون منقه قهه بعضی وقتا با دهنت که مز مزه کردی یه جوری میشه قیافتسوالمثل اینکه از مزش خوشت نمیادخندونک اسباب بازی و پارچه نایلون زیر اندازت  صورت مامانی. آماده خوردن همه چی هستی. عروسکم بهت زیاد نمیدم چجون میبری سمت دهنت میبینی نمیشه بخوری هوم هوم که میکنیچشمک مینزنی زیر گریهغمگین.

 من عاشق اون خیره شدنتم وقتی یک دفعه سرتو برمیگردونی تو چشام زل مینی تا من نخندم توام نمیخندی بغلمات و مبهوت منو نگاه میکنیگیج الهی دختر نازم فدات شمبوس یا موقع شیر خوردن بعضی وقتا وسطش ول میکنی شروع میکنی به کنجکاوی اطرافت یا داری آواز میخونیقه قهه منم هی میگم مامان شیرتو بخورخندونک

پسندها (4)

نظرات (0)