باران جونم باران جونم، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه سن داره

باران دل انگیز زندگیمون

23 بهمن 1393 و شنیدن اولین صدای قلب جوجوی نازم( لحظه ای فراموش نشدنی)

1393/3/8 16:42
97 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح داشتم از بیحالی از دست میرفتم  دلم همش بهم میخوردخسته، بعد صبحانه راه افتادم با مامان رفتیم درمانگاه انصار ،که پیش دکتر زنان و زایمان  بریم اونجا هم همچنان حالم خوش نبود خطایه کم منتظر بودیم تا بالاخره نوبتمون شد البته اصلا از دکتر ش خوشم نیومدعصبانی، البته دکتر برام تو این هفته  سونوی صدای قلب نوشت منم خوشحال از اینکه میتونستم نی نی رو برای اولین بار ببینم، البته سونوگرافی درمانگاه خیلی شلوغ بود که من و مامان به سمت هفت حوض حرکت کردیم من نمیتونستم تند راه برمغمگین همش بی حال بودم مامان تند تند مسیر رو طی میکرد و من همش مثل پیر زنا نفس نفس میزدمدلخور بالاخره  سر یکی از این مراکز سونوگرافی وایسادیمبی حوصلهو رفتیم داخل  اصلا داخل  سونوگرافی پرنده پر نمیزد من خیلی خوشحال بودم خندونکباورم نمیشد سونوگرافی انقد خلوت باشهتعجب یکم طول کشید دکترش بیاد بالاخره اومد و بالاخره اون لحظه ای به یاد ماندنی فرا رسیدآرام صدای تاپ تاپ قلب باران کوچولوم عشقمم فدات بشهبغل مامان جونت جیگر گوشمخوشمزه به به عجب صدایی بود زیبانازم میخواستم یه آن بخورمت،بوس وای وقتی آقای دکتر صدای قلب رو زیاد کرد نزدیک بود اشکم در بیادجشن عجب شکر خدا رو بجای میآوردم واقعا شکرت خدای من به خاطر هدیه قشنگتمحبت ، آقای دکتر هم همه چی رو برا منشیش میخوند و به نظر همه چی اوکی بود هورااااااااااااااازبان
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)