عشق کوچولو مامان کم کم داره 1 سال و 1 ماهش میشه

سلام عشقم. شیطون مامان.  قربونت بره مامان ولی خیلی شیطون بلا شدی. از راه رفت بگم که به سرعت  و بدون ترمز مسیرها رو طی میکنی ههه. کاری رو هم بخوای بکنی حتما باید انجام بدی. امروز زدین یه نکمدون رو شکستین.  در کابینت ها ی پایینی هم رو تقریبا با یه روبان یا بندی به هم متصل کردم. تقریبا ظرفای دم دستیم رو جدا کردم که دیگه اون کابینت ها رو باز نکنم. ولی خب یه کابینت که زیر گاز هستش پر از ظروف ادویه و ترشیجات و خوراکیجات هستش که من خیلی باهاشون سرکار دارم    با این که با بند متصل کردم دراشو ولی چون زیاد   بازش میکنم خدا نکنه که شما اون لحظه اونجا باشی. دیگه نمیزارید من ببندمش . به زور خودتون نگه میدارین که در بسته نشه. چندین باره که تا حالا خرابکاری کردین سر باز بودن این کابینت از جمله ریختن روغن زیتون و آبلیمو ،سرکه سفید،  جو پرک. خلاصه حسابی با من سر این قسمت کابینت کل انداختین. امروز هم که نمکدون شکستین فدای سرتون ولی خوب شد که زود  متوجه شدم وگرنه شما که تو سنی نیستی که بفهمی که شیشه شکسته چقد خطرناکه. البته دست مامان یه کوچولو  خون اومد.