باران جونم باران جونم، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه سن داره

باران دل انگیز زندگیمون

در 11 ماه و 21 روزگی گوش گوگولی مامان رو سوراخ کردم

سلام  عزیز دل مامان. امروز 22شهریوره و من شما رو امروز صبح بردم  درمانگاه دکتر صفدریان نزدیک خونه مامانی فوزیه   تا گوشتون رو سوراخ کنم.   به اتفاق مامان فوزیه رفتیم  مطب .  گوشواره رنگ یاسی براتون اتنخاب کردم  گوش سمت چپ تون  رو دو دفعه  با دستگاه سوراخ کرد ولی سوراخ نمیشد   خیلی جیغ کشیدی و گریه کردی فدات بشم ناز دخترم.  بالاخره پایه گوشوار رو که عوض کرد  گوشتون سوراخ شد. یه ور یاسی که کم رنگ بود یه ور بنفش.  دوست داشتم قیافتون دخترونه بشه  خیالم راحت شد .  ببخشید  که درد کشیدی مامان ولی خیلی خوشگل   شدی مامانی. انشاء الله 10 روز دیگه گوشواره  اصلیتون...
22 شهريور 1394

دندون های جلوی دخترم یهویی داره باهم درمیاد

دخترم داره دندون های جلوت چند تا باهم درمياد.   دخترم دو سه روزيه  به شدت درد دندون داره و  دندون هاش رو بهم ميسابه .مامان فدای عزیز دلم بشه. خدایا من نمیتونم درد دخترم رو ببینم. انشالله هیچ بچه ای درد حمزه.
19 شهريور 1394

دندون های جلوی دخترم یهویی داره باهم درمیاد

دخترم داره دندون های جلوت چند تا باهم درمياد.   دخترم دو سه روزيه  به شدت درد دندون داره و  دندون هاش رو بهم ميسابه .مامان فدای عزیز دلم بشه. خدایا من نمیتونم درد دخترم رو ببینم. انشالله هیچ بچه ای درد حمزه.
19 شهريور 1394

دوروزه که دختر مامان خودش مستقل یه قدم راه میره !!!

سلام عزیز مامان .  خوشگل مامان دوروزه که  میتونه قدم  برداره خودش. یکیشو که خودم با چشم خودم دیدم. دیشب خونه بابا بزرگت بود که به صورت خود جوش وقتی رفتین سمت میز تلوزیون  با کمک  تلوریونی وایسادی   ولی دیگه ول کردی دستتاتونو خودتون یه قدم گام برداشتی. همون لحظه من از خوشحالی داشتم بال درمیآوردم سریع به بابایی گفتم باران یه قدم خودش رفت. چه حالی داشتم . خدایا شکرت
30 مرداد 1394

باران عزیز روزت مبارک

 سلام خوشمل مامان . روز نازدونه من مبارک باشه . امروز روز دختره.  دخترم همه چی منه. خیلی ناراحتم که سرما خوردم و حالم خیلی بده  و نمیتونم برم بیرون واسه شما گل بانوم کادو بخرم.  ان شاء اله سر یه فرصت مناسب بتونم  جبران کنم واستون. دخترم با اون قلب  پاکت و با اون دستای کوچولوت واسه مامانت دعا کن دعای تو در حقم   اگه خدا بخواد برآورده میشه.مایه افتخار منی دخترم
25 مرداد 1394

باران جونم امروز وارد یازده ماهگی شده

سلام عزیز دل مامانی امروز بالاخره از ده ماهگی دل کندید و وارد یازده ماهگی شدین. مبارکتون باشه مامامی. اون ماه مصادف بود با پیشرفت های بزرگ برای شما  از جمله ایستادن با کمک مبل ها و تند تند چهار دست و پا  رفتن.  ولی قطره دادن به شما یه مکافاتی شده واسه خودش. قبلنا شما رو تو بغلم درازکش میکردم و قطره رو میریختم تو حلقتون. البته بعد شش ماهگی دهنتون رو سفت میکردین  ولی من یهویی که شم  ولی بعدش میوفتادی به گریه  که یهو دهنتون باز میشد  و قطره چکون  رو تو حلقتون میزاشتم  ولی الان دیگه نمیشه. نیروی بدنی تون بزنم به تخته زیاد شده و   با دستتون محکم به دستم میزنی یا آن چنان حرکتی میکنین که قطره چکون ا...
2 مرداد 1394